معنی ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب ,, معنی ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب پ, معنی cdoتj، kruc lcbj 'ct، farاf، bmcd، sdjd، omcاl، yvا، bc farاf ,, معنی اصطلاح ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب ,, معادل ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب ,, ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب , چی میشه؟, ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب , یعنی چی؟, ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب , synonym, ریختن، مقعر کردن ظرف، بشقاب، دوری، سینی، خوراک، غذا، در بشقاب , definition,